English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6838 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
drafting U راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
drafting machine U خط کش طراحی
drafting machine U ماشین نقشه کشی
universal drafting machine U خط کش ناوبری
computer U اکامپیوتر
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U ماشین الکترونیکی
computer U حسابگر الکترونی
computer U ماشین حساب کامپیوتر
computer U شمارنده
computer U رایانه
computer U ماشین حساب
computer U ماشین متفکر
computer U کامپیوتر
control computer U کامپیوتر کنترل
computer word U کلمه کامپیوتری
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
computer utility U خدمات کامپیوتری
computer utility U سودمندی کامپیوتر
computer typesetting U حروف چینی کامپیوتری
digital computer U کامپیوتردیجیتال
computer user U استفاده کننده کامپیوتر
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر عددی
digital computer U کامپیوتر رقمی
desktop computer U کامپیوتر رومیزی
digital computer U کامپیوتر
dedicated computer U کامپیوتر اختصاصی
computer time U وقت کامپیوتر
computer programming U برنامه نویسی کامپیوتری
computer programmer U برنامه نویس کامپیوتر
computer program U برنامه کامپیوتر
computer program U برنامه کامپیوتری
computer specialist U متخصص کامپیوتر
computer professional U متخصص کامپیوتر
computer printout U مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer printout U چاپ کامپیوتری
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
talking computer U کامپیوتر سخنگو
target computer U کامپیوتر هدف
computer readable U آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer revolution U تحول کامپیوتر
computer system U سیستم کامپیوتری
computer store U فروشگاه کامپیوتر
computer simulation U شبیه سازی کامپیوتری
computer simulation U کامپیوتری
computer simulation U شبیه سازی
synchronous computer U کامپیوتر همگام
computer security U امنیت کامپیوتر
computer science U علوم کامپیوتر
computer science U علم کامپیوتر
computer salesman U فروشنده کامپیوتر
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer U کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
pocket computer U کامپیوتر جیبی
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
portable computer U کامپیوتر قابل حمل
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
parallel computer U کامپیوتر موازی
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
nonesequential computer U کامپیوتر غیر ترتیبی
one address computer U کامپیوتریک ادرسه
one address computer U کامپیوتر یک نشانی
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer U کامپیوتر اداری
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer U کامپیوتر مقصود
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
hybrid computer U کامپیوترترکیبی
hybrid computer U کامپیوتر دو رگه
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
slave computer U کامپیوتر برده
guest computer U کامپیوتر مهمان
source computer U کامپیوتر منبع
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
flight computer U کامپیوتر پرواز
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
ibm computer U کامپیوتر ای بی ام
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
self adapting computer U کامپیوتر خود وفق
serial computer U کامپیوتر نوبتی
serial computer U کامپیوتر سری
serial computer U کامپیوترنوبتی
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
computer code U کد کامپیوتر
computer art U هنر کامپیوتر
computer architecture U معماری کامپیوتر
computer architect U معمار کامپیوتر
computer animation U تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation U ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted U بکمک کامپیوتر
computer aided U بکمک کامپیوتر
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
computer artist U هنرمند کامپیوتر
There's a jinx on this computer. U این رایانه جادو شده.
computer code U رمز کامپیوتر
computer code U رمز کامپیوتری
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
computer center U مرکز کامپیوتر
computer camp U اردوی کامپیوتر
computer based U بر مبنای کامپیوتر
computer awarness U دانش کامپیوتر
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
briefcase computer U کامپیوتر چمدانی
analogue computer U کامپیوتر انالوگ
analog computer U کامپیوتر سنجشی
analog computer U کامپیوترقیاسی
analog computer U کامپیوتر انالوگ
analog computer U کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer U کامپیوتر تحلیلی
home computer U کامپیوتر خانگی
personal computer U کامپیوتر شخصی
host computer U کامپیوتر میزبان
host computer U کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
apple computer U کامپیوتر اپل
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
two address computer U کامپیوتربا دو نشانی
automatic computer U کامپیوتر خودکار
asynchronous computer U کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer U کامپیوتر ناهنگام
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
host computer U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
computer conferencing U کنفرانس کامپیوتری
computer oriented U کامپیوتر گرا
computer letter U حرف کامپیوتری
computer language U زبان کامپیوتر
computer language U زبان کامپیوتری
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
virtual computer U کامپیوتر مجازی
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
micro-computer U خرد کامپیوتر
micro-computer U ریزرایانه
computer industry U صنعت کامپیوتر
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer literacy U دانش کامپیوتر
computer logic U منطق کامپیوتر
computer operator U اپراتور کامپیوتر
transportable computer U پس و پیش کردن
computer operation U عملیات کامپیوتر
computer operation U عملکرد کامپیوتری
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
two address computer U کامپیوتر دو ادرسه
computer network U شبکه کامپیوتری
computer music U موسیقی کامپیوتری
computer museum U موزه کامپیوتری
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
micro-computer U ریزکامپیوتر
computer engineering U مهندسی کامپیوتر
computer flicks U فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer game U بازی کامپیوتری
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer family U خانواده کامپیوتر
computer engineer U مهندس کامپیوتر
computer enclosure U محفظه کامپیوتر
computer generations U نسلهای کامپیوتر
computer graphicist U گرافیست کامپیوتری
computer table U میزکامپیوتر
computer crime U جرم کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری
computer design U طراحی کامپیوتری
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
a comparison of the brain to a computer U مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
personal computer (view from above) U کامپیوترشخصی
society for computer simulation U انجمن شبیه سازی کامپیوتر
computer control console U panel control
society for computer medicine U انجمن پزشکی کامپیوتر
to play computer games U بازی های کامپیوتری کردن
to fall over [computer, programme, ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
Recent search history Forum search
1طراحی دکوراسیون؟
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
2من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
1برنامه ریزی این کار‌ چگونه است؟
1range check
0voyeuristic engagment
0طراحی هتل پنج ستاره در شهر زنجان با رویکرد جذب توریست
0computer synthesis of affect
0پیامی در یک گروه خبری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com